ی ساربان ! بامداد فلاحتی
 

 

 

 ای ساربان !

یه ترانه بسیار آرام و زیبا ،  از آقای بامداد فلاحتی

تقدیم به همه عزیزانی که دوستشون دارم .

دانلود کنید و گوش کنید و لذت ببرید .

 

دانلود با لینک مستقیم

 

 

در آغوشـَـم بــِگیر ایـלּ بار بے پـَـروا تـَـر از قــَـبل

نـِـگــَهدارم میاלּ مـَـرز دستانـَـت

و کارے کـُـלּ کـِہ آرامـِـش بگیرد جاלּ بے تابـَـم

و بــِگو کـِہ مال مـَـלּ هـَـستے

و بــِگــُذار از وُجودت کامـ جویـَـم ٫ جاלּ بــِگیرم

کـِـنارم باش تا فــَـردا و فــَـرداها

مـَـرا از کــُـل ایـלּ دُنیا

فـَـقـَـط چـِـشماלּ تـُـو کافے است

مـَـرا از کــُـل ایـלּ دُنیا

نـِگاه عاشـِـقـَـت کافے است


عشق را مدفون خواهم کرد

زیر رگبار ثانیه ها

تو را ان خواهم کرد پنهدر کوچه پس کوچه های این قلب شکافته

چه خوب است که شکافتن دلم این همه بی صدا بود

ای هسته های پر تلاطم، سکوت انفجار را از قلب گداخته ی من بیاموزید

دلتنگ که باشی ،

آدم دیگری می‌شوی

خشن‌تر.. عصبی‌تر.. کلافه‌ تر و تلخ‌ تر

و جالبتر اینکه ، با اطرافیان هم کاری نداری

همه اش را نگه میداری و دقیقا سر کسی خالی میکنی ،
که دلـتنگ اش هستی...

به خودم گفتم خیلی نامردیه تو رو به حیوون تشبیه کنم

www.parsnaz.ir  عکس های غمگین از لحظات تنهایی

ديگه دليلي واسه ادامه دادن اين وبلاگ نيست.

تو گفتي كه از من بدت مياد و گفتي از لجبازي ادامه داي و گفتي كه من هرزه و بي لياقت و نامردم.حرفه دلتو زدي

منم كه مثه هميشه قدرت بيانه حرف دلمو ندارم.اما ديگه زيادي بهم توهين شد فكر ميكنم بسمه.تاوان دادم.

پنج شهريور شروع شد پنج مهر تمام شد.


فكر كنم ديگه جرئت حذفشو دارم.امروز جمعست تا چند روز آينده حذفش ميكنم اينجا رو.


كلي حرف تو دلم بود واسه خداحافظي اما نشد بزنم.ترجيح دادم كه با اين شعر قيصر تمام كنم.


حيف از اون همه اميد....

آواز عاشقانه ي ما در گلو شکست
 
حق با سکوت بود ، صدا در گلو شکستديگه سمت عشق نميرم
ديگر دلم هواي سرودن نمي کند
 
تنها بهانه ي دل ما در گلو شکست

هيچ وقت فكرشم نميكردم حتي گريه كردنم رو مسخره كنن.

سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
 
آن گريه هاي عقده گشا در گلو شکست


هر چي داد زدم فرياد زدم كسي نشنيد...

 
اي داد، کس به داغ دل باغ دل نداد
 
اي واي ، هاي هاي عزا در گلو شکستچنذ روز هم نشد با هم بودنمون اما جدي برام خاطره شد
 
آن روزهاي خوب که ديديم ، خواب بود
 
خوابم پريد و خاطره ها در گلو شکستديگه واسم مهم نيست چي شد كه به اينجا رسيد

" بادا " مباد گشت و " مبادا " به باد رفت
 
" آيا " ز ياد رفت و " چرا " در گلو شکستتو اين وبلاگ همش داشتم به تو جواب ميدادم با خودت شد فكر كني بابا اينم آدمكه چرا جايه خودش حرف نميرنه؟
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
 
نفرين و آفرين و دعا در گلو شکست

كاش آشنا نميشديم.

 
تا آمدم که با تو خداحافظي کنم

بغضم امان نداد و خدا... در گلو شکست




در پس پنجره کسی مرا می خواند...

باران نم نمک می بارد

که چه زیباست صدایش...

چه طنینی دارد

انتظارم به پایان آمد

قاصدکم خوش خبر بود

بوی او را می داد...

خبر از او آورد!!!

خنده هایت چه زیبا بود...

دستهایت که چه با محبت

چه زود گذشت ونمی دانم چگونه گذشت

ای کاش تنها می دانستم چه شد برمن!

چه شد بر تو!

آه که چه بیهوده می اندیشم

صبر پایان همه ی انتظارهاست.


 

می نوازم...

موسیقی دلتنگی را!

من تنهایم و آنقدر در دل غصه دارم که کمرنگ شده ام.

سکوت کن...چند لحظه سکوت کن!

صدای دلتنگی هایم را شنیدی؟؟؟

naghmehsara.ir (11)

دلــتـــنـــگــی پـــــیـــچـــیــده نــــیـــســـتـــــ . . . !

یـــــکــــ دل . . . ! یـــــکـــ آســـمــــان

یـــــکــــ بــــغـــض

و آرزو هــــای تــــــرکـــــ خـــــورده

بـــــه هــــمــــیــــن ســادگــــی


 

برایم کــَـف زدند ، در آغوشـَـم گرفتند …

تایید و تشویقــَـم کردند .. که آخــر فرامــ.ــوشت کــردم …

دیگر تا ابـ.َـد بر لـَـبانم لبخنــدی تــَـصنعـی مهمـان است …

اما بیــن ِ خــودمـان باشــد …

هنــوز تنهــ.ــا عزیزم تــ…ُــو هسـتــی

naghmehsara.ir (25)

 

تنهایی یعنی …

عبور می کنم هر روز

از کنار نیمکت های خالیه پارک….

طوری که انگار کسی در نیمکت های آخرین

انتظارم را میکشد و به انجا که میرسم باید…..

وانمود کنم که باز هم دیر رسیده ام!!!!


آسمانم …

نوشته شده توسط در ۱۳۹۲/۰۵/۲۲ ساعت ۱۰:۰۱

78 بازدید   افزودن نظر

naghmehsara.ir (24)

کوه غمی از کف چهاردیواری ام زاده می شود

سقفم را در هم می کوبد

سقف آسمان پیداست

آسمانم بوی غم می دهد..


naghmehsara.ir

 

یه روزی میرسه که جای خالیم رو با هیچ چیز نمیتونی پر کنی …….
.
من ” خاص “نبودم ،.
.
فقط …
.
.
.
عشقم بی ریا بود…
.
و عشق بی ریا کیمیاست …!


naghmehsara4

ایســــــتــــاده ام …

بگـــذار ســـرنوشـــت راهـــش را بـــرود … !

مـــن ،

همیــن جا ،

کنار قـــول هـایت ،

درســــت روبــروی دوســـت داشتـــنت و در عمــــق نبـــودنت ،

محـــــکم ایــستاده ام !!


naghmehsara3

چــه قانــون ناعــادلانــه ای !

بــرای شــروع یــک رابطــه ,

هــر دو طــرف بایــد بخواهنــد …

امــا …

بــرای تمــام شدنــش ,

همیــن کــه یــک نفــر بخواهــد کافیســت …


naghmehsara2

بـانـــو …

بغـض ها را گاهـى باید قـورت داد ،

عاشقانـه ها را از پنجـره تـُف کـرد

و درهـا را به روىِ همـه بست …

باور کــن ؛

گاهـى ” هیــچکــس ” ارزشِ دچار شـدن را نـدارد …